مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مگر نه اینکه نجـف شاد میکند ما را بـریـز بـاده که مشـتـاق سـاغـرم یـا را به ساحل آمدگـانیم و تـشنه، این ساقی شـراب میکـند از لـطـف آب دریـا را طرب کنید و به یک کوزه اکتفا نکنید به کوزهای نتوان طی نمود صحرا را تویی علی که همه سنگریزهها دُر شد به عشق فـاطمه هر جا گـذاشتی پـا را تویی علی که نیاورده وحی را جبریل جز آنکه فـاش نموده است نقـطۀ با را تویی علی که خدا گر به خاطر تو نبود کـنـار نیل رهـا کـرده بـود مـوسـی را خدا نـبـودهای اما خـدا پس از خـلـقـت چــرا گـذاشـت پـس از لا الـه، الاّ را؟ به ذوالفـقـار تو اسلام زنده شد، قـرآن چـرا قـسـم نخـورد عـادیـاتِ ضبحا را نـرفـتـهام بـه هـوای غـزال رعــنـایـی که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را بـه یـمـن آمـدنـت ای مــعــلـم خـلـقـت خـدای داده بـه افـلاک حـکـم بـرپـا را دم مـسـیـح اگـر زنـده میکـنـد، مُـرده دم تو زنـده نگـه داشته ست عـیسی را ضریح نیست لبالب شراب انگور است به حق فـاطـمه تَر کـن عـلی لب ما را بـیـا و رزق زیـارت برایـمـان بنـویس زیـارت نـجـف و کـربــلای زیــبـا را عجوزهای که لباس عـروس میپـوشد چـقـدر خـوب تو دادی جـواب دنـیا را به عشق روی علی پیریام جوانی شد نـخـوانـدهایـد مـگـر قـصـۀ زلـیـخـا را به کهف راه ندارم به حضرتش گویید سـگی نـهـاده بر این در سر تـمـنّـا را |